سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سلام مهاجر
لینک های مفید
  • صفحه اصلی
  • ----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------- -----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

    اهانت به روحانیت

    سه چهار روز است که در مدرسه آیت الله گلپایگانی قم دنبال یک روحانی سید افغانی الافم ! چون که به صورت کاملاً موثق شنیده ام که این روحانی سید افغانی به دلیل ذیل از نیروی انتظامی جمکران سلی خورده است :

    می گویند : یک افغانی بدون مدرک، آمده بوده جمکران برای طلب حاجت ولی گیر نیروی انتظامی آن جا می افتد و ازش خواستار مدرک می شود، چون مدرک نداشته فرار می کند، به هر صورت نیروی انتظامی موفق بدست گیری او می شود. بعد از دست گیری کتک او را بدین صوت دست بند میزند : یک حلقه دست بند را بدست افغانی بدون مدرک و حلقه دیگر آنرا به دست گیره ماشین قفل می کند خودش سووار می شود به راننده دستور می دهد که راه بیافتد! ماشین راه میافتد افغانی دست گیر شده پیاده دستش به دست گیره ماشین قفل شده باید دنبال ماشین بدود! این روحانی سید چنین صحنه برحمانه و ظالمانه ای را که می بیند به جلو می آید و به مأمور نیروی انتظامی اعتراض می نماید. مأمور نیروی انتظامی از روحانی سید می پرسد کجایی هستی ؟ روحانی سید افغانی می گوید : افغانی هستم. نیروی انتظامی سلی محکمی بروی روحانی سید افغانز میزند و راه میافتد !! ولی مردم که صحنه را می بیند به کار به هر دو کار مأمور اعتراض کرده می گویند : باید مرز ها را محکم بندید، این چه کار است که می کنی ! باید ببری تحویل دادگاه بدهی هرکاری باش کرد ...

    آری آن زمان های که بنده طلبه کوچک بیش نبودم، فکر کنم تازه سیوطی می خواندم، در پارک جلو حرم بی بی معصومی (س) - که در میان شیخان و حرم واقع شده است،- نیروی انتظامی با چند جوان افغانی که آن جا نشسته بودند گیرداده بود که چرا آن جا نشسته و برخورد مأمور کمی اهانت آمیز بود. من جلو رفتم به مأمور اعتراض کردم ، مأمور از من پرسید : شما چه کاره اید ؟ من گفتم : طلبه هستم. می دانید با من چه کارکرد ؟

    آری! خدا رحمت نماید امام راحل را آن زمان امام زنده بود. مأمور خیلی مأدبانه به من گفت : حاج آقا ! آخر این جا که این ها نشسته جای مناسبی نیست، زن و بچه مردم رد می شوند ... من هم به آن جوانان نصیحت کردم و آنها هم ضمن تشکر پذیرفتند ... بعد به مأمور تذکر دادم که بدون مدرک جرم که نمی شود مجازات کرد، اما راه برخورد و اصلاح این است ... که متأسفانه این برخورد بنده یکی از جوانان را اصلاً در مسیر طلبگی کشاند ! گرچند آن موقع از کارم _ که او را به طلبگی کشاندم _خیلی خوشحال بودم، ولی آنچه که الان در حوزه دیده می شود او به صورت خیلی مشروح نقل می نماید، بار ها ازش معذرت خواسته ام ... شاید آنچه ایشان می گوید، یکروز به صورت مشروح و ممکن به زبان که خودش مسلط هست نوشت که در این صورت پی آمد سؤ آن واقعاً بالاست.

    آری ! خاننده گان محترم! من که نمیدانم مسئول اصلاحات تبعیض و تعصب در حوزه علمیه چه کسی و کسانی هستند ؟ من نه آن شخصیت را دارم که آنها را بوبینم و نه آستین و پوستنم به من این جازه می دهد ... بالاخره شما اگر به آنها دست رسی دارید، بگویید که دیواره های تبعیض در حوزه علمیه قم واقعاً دارد روز بروز بلند و بردار تر می شود (یعنی طول و عرضش رو به رشد است) * از دلسوز شما پیشاپیش متشکرم*


    [ جمعه 88/1/21 ] [ 12:24 عصر ] [ 1000Hasani ] [ نظرات () ]
    .: Weblog Themes By WeblogSkin :.
    درباره وبلاگ

    دوستان! چند سالی در کشور خودم به نام افغانستان آواره تر از دیار دگرانم، حال این معنی را بر خویش دارم می­ قبولانم که برای مردم ما هجرت، سفر دور درازی است که انتهای آن محکمه عدل الهی است. لذا هروقت دلم از نا مردمی ها و نامردی های اطرافیان و سران بی سر و حاکمان متعصب سود جویِ کشورم ... می گیرد سراغ « سلام مهاجر » رفته دل نوشته های که قطرات دریای دل گرفتگی های هجران همیشه خانه بدوشی هست را باشما در میان می گذارم . باری عزیزان؛
    این جهان همچون درخت است‏ اى کرام
    ما بر او چون میوه‏ هاى نیم خام سـخـتـگـیرى و تـعـصـب خـامى است
    تا جنینى کار خون آشامى است
    موضوعات وب
    آرشیو مطالب
    امکانات وب


    بازدید امروز: 196
    بازدید دیروز: 228
    کل بازدیدها: 567490
    تماس با ما